فيچرها ستراتیژی در پیروزی یک افغانستان بوسیله Unipath به روز رسانی شده در ژوئن 10, 2019 به اشتراک گذاری Facebook Twitter اقدامات غیر خشونتآمیز برای مبارزه با آیدیالوجی افراطی خشن، باید مکمل مساعی نظامی باشد احمد فرید فیروزی، بنیاد آسیا ایجادشده به دلیل تفسیر افراطی از متون دینی و آیدیالوجیهای غیرعادلانه خشونتآمیز از زمان شروع جنگ در کشور در سال 1978 جان صدها هزار مرد، زن و کودک را در افغانستان گرفته است. بیشتر از میلیونها نفر مجبور به ترک خانههایشان شده و به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. این فاجعه بشری بیانگر یک فرصت ازدسترفته برای انکشاف و رشد اقتصادی است که افغانستان را به یکی از فقیرترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. امروز گروپهای مخالف مسلح (AOGها) – که مهمترین آنها طالبان و داعش – هستند از تفسیر انحرافی از مذهب برای مشروعیت بخشی به ویرانی اجتماعی و حملات وحشیانه مداوم بالای دولت و مردم افغانستان استفاده میکنند. نمونه روشن این حملات تروریستی در سال 2018 در شهر غزنی بود که باعث مرگ و تخریب گردید. از نظر تاریخی، رژیمهای مختلف حاکم در کابل، برای فشار بر شورشیان و دهشتافگنی که ذریعه آیدیالوگهای خشن مذهبی هدایت میشد متوسل به زور شدهاند. جنگهای فعلی در افغانستان مستثنا از این امر نیستند. اما برای ریشهکن کردن و از بین بردن جنبشهای افراطی علاقهمند به نابودی نظم سیاسی و اجتماعی، قوای نظامی کافی نیست. در حال حاضر ما در افغانستان، عملکرد رادیکالیزم بالا به پایین داریم که گروپهای افراطی، مردان جوان آسیبپذیر را از فامیلهای فقیر جذب کرده و آنها را برای برای مبارزه خشن با نظم سیاسی، نورمهای اجتماعی و حضور قوای ناتو آماده میکنند. جنگهای مداوم هم بهصورت داخلی و بیرون سرحدات و هم بهصورت بینالمللی فعال است. اگر پالیسیهای دولت افغانستان و متحدان خارجی آن طور موثر بالای مبارزه با دلایل اساسی داخلی جهت استخدام تروریستان تمرکز کند، عوامل خارجی در ایجاد معضل مهم برای ثبات کشور شکست خواهند خورد. سوال این است که عوامل مهم داخلی که برای جذب و ترویج بسیاری از جوانان ذریعه تروریستان مورد سوءاستفاده واقع میشوند و جنگی چنین طولانی و خستهکننده را علیه قوای ائتلاف در افغانستان ایجاد کردهاند چیست؟ و دولت افغانستان و متحدان چندملیتی آن برای جلوگیری از جنایات خشن تندروان چه اقدامات غیر خشونتآمیزی را میتوانند انجام دهند؟ خدمات عامه ضعیف در درجه اول، حکومتداری عقبافتاده و قدیمی، نبود خدمات عمومی یا خدمات عمومی ضعیف، فقر و بیکاری، به اعتماد مردم به دولت مرکزی افغانستان صدمه زده است. در بعضی موارد این عدم اعتماد، به گروپهای مخالف مسلح کمک کرده تا در مقابل دولت تحریک شده و ساحات دورافتاده کشور را تحت کنترول خود بگیرند. جنت بیبی یک بیوه افغان با نواسههایش در ولایت ننگرهار. بعد از اینکه طالبان مردان بالغ فامیلش را به قتل رسانیدند، او برای بزرگ کردن اطفال تنها و بدون حمایت شد. آژانس خبری فرانسه/تصاویر گتی یک تحلیل عمیق از وضعیت فعلی خدمات مهم عامه برای شهروندان عادی، تصویری کلی را از وجود فاصلهها و آنچه میتوان برای جلب اعتماد مردم انجام داد نشان میدهد. دولت و شرکای بینالمللی آن ضروری است به سرمایهگذاری بیشتر برای خدمات عمومی اولیه در مناطق دورافتاده قریهجات که ذریعه افراطگرایان مورد هدف قرار گرفتهاند، اولویت دهند. به همین ترتیب ضرورت به اصلاحات وسیع جهت انکشاف ماحول تشبث کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. آسانسازی پروسههای راجستر کردن تشبث، موثر کردن و سادهسازی سیستم مالیاتی و اتخاذ ستراتیژیهای حمایوی از تشبثها برای انکشاف رقابت اقتصادی کشور ضروری است. بهطور کلی، ماحولی که سبب تشبث خصوصی میشود، میتواند سرمایهگذاریهای ضروری داخلی و خارجی را برای رشد اقتصادی و ایجاد شغل جذب کند – مخصوصا برای جوانانی که در معرض خطر استخدام ذریعه AOGها هستند. ازخودبیگانگی و جدایی برعلاوه جدایی بین دولت و مردم در ساحات دورافتاده قریهجات، باعث شده بسیاری از والدین و فامیلها از در خطر بودن اطفالشان در مقابل تبلیغات و کمپاینهای استخدامی شورشیان غافل باشند. منحیث نمونه در مقابل شستشوهای فکری افراطگرایانه، مقامات دولتی میکانیزم منظمی برای دسترسی و مطلع ساختن جوامع و فامیلها از مسئولیتهایشان برای محافظت از اطفال ندارند. جوامع و والدین میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از اطفال خورد برای ملحق شدن به گروپهای افراطی و AOGها داشته باشند. جهت ایفای این نقش بسیار مهم والدین، دولت باید کمپاینهای معلوماترسانی متناسب با شرایط جوامع اکثرا بیسواد و محروم را اجرا کند. این کمپاینها میتوانند شامل روشهایی مانند اعلانات رادیو، بروشورهای اینفوگرافیک، وقایع بسیج اجتماعی، مشوره فامیلی، پیامهای متنی، خطبههای مذهبی در نمازهای جمعه و مداخلات بزرگان جامعه باشند. سوءاستفاده از رسانههای اجتماعی این گروپهای مخالف مسلح، گروپهای خارجی و موسسات حامیشان برای انکشاف آیدیالوجی خود و استخدام افراد برای خشونت، سرمایهگذاری قابلتوجهی برای استفاده از شبکههای اجتماعی (فیسبوک، توییتر، یوتیوب، ویبسایتهای وبلاگ نویس) کردهاند. خصوصا انترنت در جذب آن عده از افرادی که طرد اجتماع شدهاند و در معرض خطر استخدام هستند بسیار موثر بوده است. مصرف کم، ساحه وسیع و دسترسی 24 ساعته روزانه به رسانههای اجتماعی و انترنت ابزارهایی موثر برای گروپهای تندرو جهت تبلیغ عقاید، بسیج افکار عمومی و جذب افراد جدید برای اهداف مخرب و منحرف آنها هستند. مشکلات تخنیکی و محدودیتهای ناشی از آزادی بیان باعث میشود تا دولت برای تعقیب و از بین بردن کمپاینها و تبلیغات رسانههای اجتماعی گروپهای مخالف مسلح دچار مشکل شود. همچنین سامانهای تبلیغاتی گروپهای مخالف مسلح شامل نامههای شبانه (شبنامه) و کارتهای حافظه کوچک بشمول سخنرانیهای افراطی یا ویدیوهای کمپهای تعلیمی هستند. نظارت منظم و شدید بالای ویبسایتها، صفحات فیسبوک، یوتیوب و صفحات توییتر تبلیغاتی گروپهای مخالف مسلح میتواند به انکشاف روایتهای مخالف برای دوری مردم از خشونت و افراطگرایی شکل دهد. برای نظارت بالای صفحات اجتماعی متعلق به گروپهای افراطی و همچنین انکشاف بهموقع و انتشار روایتهای مخالف برای خنثیسازی تبلیغات گروپهای مخالف مسلح و جلوگیری از ملحق شدن اطفال و جوانان به تروریستان ممکن است ضرورت بهجزوتامهای مسلکی باشد. در سطح جامعه، ایجاد کمپاینهای هوشداردهی میتواند صفحات رسانههای اجتماعی خاص را که ذریعه گروپهای مخالف مسلح و عوامل خارجی آنها مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، در معرض خطرات بالقوه قرار دهد. مدارس راجستر نشده به همین ترتیب مدارس راجستر نشده که منحیث محل پرورش اطفال برای افراطگرایی خشونتآمیز عمل میکنند و محلی برای تعلیم و استخدام جوانان ذریعه گروپهای شورشی تندرو هستند، تهدید آشکار مهمی است. با نظارت کم یا عدم نظارت از جانب دولت، این مکاتب دینی نصابهای تعلیمی خود را تعیین میکنند، تفسیر سختگیرانه از متون دینی را حمایت میکنند و روایت خشن را ترویج میکنند. مدارس راجستر نشده فامیلهای فقیر را در ساحات قریه جذب میکنند تا بتوانند از تعلیم، غذا و سکونت رایگان برای اطفالشان مطمئن شوند. چیزی که بعدا در این مدارس اتفاق میافتد غمانگیز و خطرناک است. اطفال کوچک برای ماهها و حتی سالها بدون رهنمایی والدین یا سرپرستشان در این مدارس محبوس میمانند. بعضی اوقات آنها مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند، و بیشتر این مدارس تحت کنترول افراطگرایان وابسته به گروپهای خطرناک تروریستی و سازمانهای جاسوسی کشورهای خارجی هستند. اطفال و جوانانی که در بسیاری از این مدارس تعلیم میبینند بهطور سیستماتیک شستشوی مغزی میشوند تا بمگذار انتحاری یا سربازانی باشند که به تعقیب دو هدف هستند – بکشند یا کشته شوند. راجستر کردن و نظارت سیستماتیک بالای تمامی مدارس دینی باید در صدر ستراتیژی ضد افراطگرایی و ضد شورشی دولت در نظر گرفته شود. جمعآوری معلومات در مورد تعداد، موقعیتها و فعالیتهای مدارس راجستر نشده برای راجستر مناسب و کنترول فعالیتهای مدرسه، حیاتی است. دولت باید آمادگی بسته کردن مدارسی را که حاضر نیستند تحت قوانین نافذه راجستر شوند، داشته باشد. تمام معلومات مدرسه راجستر شده باید برای کمک به یک سیستم ارزیابی از فعالیتها، نصاب تعلیمی، سابقه درسی و انگیزه استادان در یک دیتابیس فعال حفظ شود. علاوه بر این، تعلیم و هدایت استادان و کارکنان مدارس راجستر شده باید بخش جداناشدنی از ستراتیژی دولت باشد تا اطمینان حاصل شود که استادان و مدیران مدارس دینی طرفدار تروریست نیستند و تفسیری قابلقبول و مستند از متون دینی را تعلیم میدهند. نتیجهگیری در طول 18 سال گذشته، دولت افغانستان و متحدان آن برای محدود کردن جنگهای مداوم ذریعه گروپهای افراطی خشن، اکثرا به استفاده از زور منحیث رکن اصلی ستراتیژی خود تکیه کردهاند. اما یک چنین ستراتیژی کافی نیست. هنوز هم فرصت برای تغییر هوشیارانه ذریعه دولت افغانستان و دوستان بینالمللی آن جهت مقابله منظم با ستراتیژی شورشیان به منظور اداره کردن گردانندگان داخلی افراطگرایی وجود دارد. بهبود حکومتداری، ارائه خدمات عمومی مردم محور، مبارزه با فساد، شناسایی و حمایت از فامیلهای متاثر از جنگ، راهاندازی کمپاینهای معلومات دهی مبارزه با افراطگرایی، تقویت ارتباطات اجتماعی، نظارت شدید بالای رسانههای اجتماعی و نشر روایتهای مخالف، راجستر کردن و کنترول کردن مدارس راجستر نشده میتواند قسمتی از یک ستراتیژی عمومی مسالمتآمیز برای جلوگیری از پیوستن جوانان به گروپهای خشونتآمیز و مفکورههای تروریستی باشد. Facebook Twitter به اشتراک گذاری
نظرات بسته شده است.