دفاع از تمامیت ارضی یمن
دخالت ایران مانع رسیدن یمنیها به توافق سیاسی برای خاتمه دادن به جنگ داخلی میباشد
داکتر احمد عواد بن مبارک، وزیر خارجه، یمن
جنگ یمن سال هفتم خود را پشت سر گذاشت. شبهنظامیان حوثی این جنگ را بعد از کودتا علیه دولت قانونی یمن به مردم این کشور تحمیل نمودند. این جنگ به دلیل مساعی شبهنظامیان حوثی برای کسب قدرت، و نیز سعی برای تغییر ماهیت جامعه یمن، منحرف ساختن پروگرامهای آینده کشور و منطقه از طریق جذب گسترده اطفال و آشناسازی جوانان با اعمال خشونت، درگیری و نفرتپراکنی بین مردم کشور، عواقب خطرناکی داشته است. ضمناً، حوثیها در پی گسترش جهل در جامعه هستند تا بتوانند بهراحتی به مردم مسلط شوند. آنها برای تضعیف یمن و سوءاستفاده از آنها برای اشتراک در جنگ سعی میکنند. همه این شرایط زمینه را برای تبدیل شدن یمن به یکی از ارکان ستراتیژی توسعهگرایی ایران در منطقه آماده نموده است.
نقشه ایران فعلاً آشکار شده است. شبهنظامیان تحت حمایت ایران شبهجزیره عربستان را محاصره کردهاند. وجود امکانات نظامی باکیفیت باعث گسترده شدن خطر شده است. شکی نیست که شکست نقشه ایران در یمن باعث تضمین شکست نقشه ایران در تمام منطقه میشود. موفقیت ایران در یمن درگیری را وارد مرحله جدیدی میکند و چرخه دیگری از خشونت و آشوب را پدید میآورد. من سعی میکنم که شرایط امروز و چشمانداز صلح در یمن را تشریح کنم.
در این مرحله از جنگ، ولایت مأرب در کانون توجه علاقمندان مندان به مسائل یمن قرار گرفته است. از نومبر 2020، شبهنظامیان حوثی حملات مستمری علیه مأرب ترتیب دادهاند. این حملات ناشی از دشمنیهایی است که زیان آنها از توهم قدرت شبهنظامیان در تصرف این ولایت و توهم کلانتر کنترول یمن با توسل به خشونت، تروریزم و قوای نظامی کمتر نیست.
ولایت مأرب، با جایگاه تاریخی خاص، اهمیت ملی و ستراتیژیک یافته است. این واقعیت ممکن است فراموش شده باشد که مردم مأرب که نفوس آن از 350,000 نفر تجاوز نمیکند، حوثیها را در سال 2015 با امکانات جنگی که در مقایسه با امکانات امروز ناچیز بود، شکست دادند. امکانات این ولایت امروز بسیار بیشتر است. این ولایت با جمعیتی بالغ بر 4 میلیون نفر که در میان آنها 2 میلیون نفر بیجاشده داخلی هستند، به پناهگاه یمنیها با تعلقات مختلف اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. این جمعیت حامی اردوی است که از گرایش ملی و اراده قاطع و محکمی برای خنثی ساختن نقشه حوثیها برخوردار است.
با وجود این، باید توجه داشت که بعضی ذینفعان با مطرح نمودن سناریو پس-مأرب دچار اشتباه محاسباتی شدهاند. اگر ما به سناریو غیرواقعبینانه بپردازیم، بدون شک خواهیم گفت که تسلط حوثیها بر مأرب به اندازه نابود شدن سد مشهور آن زیانبار خواهد بود. امروز، مأرب دیوار نفوذناپذیر یمن است. این ولایت به یکی از اولویتهای ستراتیژیک رژیم ایران تبدیل شده است. سقوط مأرب نه تنها زمینهساز فاجعه بشری خواهد شد، بلکه پروسه سیاسی رسیدن به صلح در یمن را نیز مختل خواهد کرد. این اتفاق نقطه خاتمه بازگشت امنیت و ثبات خواهد بود. آشفتگی شیوع خواهد یافت و در پی آن خشونت، کشمکشهای داخلی و امواج مهاجرت شکل خواهد گرفت. این اتفاق میتواند زمینهساز دوره ماندگار بیثباتی شود و شرایط را برای گسترش جنگ از یمن به دیگر نقاط منطقه فراهم کند.
چشمانداز و رویکرد ما در دولت یمن به شرح ذیل است: جایگزینی برای صلح در یمن وجود ندارد. صلح حقیقی، فراگیر و پایدار باید با رفع ریشههای سیاسی جنگ که سعی شبهنظامیان حوثی برای تحمیل حضور خود و تسلط اجباری بر یمن نماد آن است، شکل بگیرد.
با وجود مداخله مخرب ایران در یمن، با وجود حمایت نظامی ایران از شبهنظامیان حوثی و تامین مالی ماشین جنگی این گروپ، معرفی جنگ یمن منحیث جنگ نیابتی منطقوی سوءتفاهمی است که باید برطرف شود. رسیدن به توافق صلح در یمن بدون اقدام یمنیها برای حل مشکلات داخلی طبق نتایج «نشست مذاکرات جامع ملی» و توزیع عادلانه قدرت و ثروت امکانپذیر نخواهد بود.
البته، در عین حال، ابعاد جغرافیایی-ستراتیژیک دخالت ایران در یمن و علاقه ایران به نزدیکتر شدن به دریای سرخ و دریای عربستان نباید نادیده گرفته شود. این رویکرد میتواند ارزش افزوده استراتیژیک نظامی برای ایران ایجاد کند و رقابت منطقوی و بینالمللی را تشدید نماید.
سرمایهگذاری ایران در جنبش حوثی از مدتها قبل آغاز شده بود و در ابتدای هزاره دوم به اوج رسید. اقدام قوای بحری ایالات متحده در توقیف کشتیهای ایرانی «جهان 1» و «جهان 2» که قصد داشتند به حوثیها سلاح و موشک برسانند، گواه این مدعاست. این اتفاق چند سال قبل از شروع جنبش حوثی رخ داده بود. به این ترتیب میتوانیم این ادعا را که جنگ فعلی دلیل اصلی مداخله ایران در یمن است، تقویت کنیم.
از دیگر سوءبرداشتهای مهم میتوان به این نکته اشاره نمود که حوثیها هر بار که دست به پیشروی نظامی میزنند، پیشنهاد صلح را رد میکنند. در واقع، آنها پیشنهاد صلح را، صرفنظر از این که در حال پیشروی یا عقبنشینی باشند، بربنیاد اصلی ستراتیژیک رد میکنند و از صلح منحیث ترفندی در چوکات ستراتیژی نظامی خود استفاده میکنند. در این زمینه شواهد فراوانی در دست داریم. شفافترین دلیل شاید «قرارداد استکهلم» باشد که شبهنظامیان حوثی آن را در دسمبر 2018 بدون اجرای هیچیک از مواد آن قبول کردند.
درک این موضوع به به ما یاری میرساند تا رویکرد مناسب برای دستیابی به صلح با گروهی را درک کنیم که محاسبات اش بر مبنای حقایق نبوده، بلکه بر مبنی یک تفکر خداسالاری مبتنی بر توهم ادعای حاکمیت الهی برای حکومت است. این وحشتناکترین مانع رسیدن به توافق صلح در همه دورهها، از جنوا تا کویت و حتی استکهلم بوده است. اگر این واقعیت صریح را در ذهن داشته باشیم، میتوانیم مدعی شویم که مهمترین امتحان برای شبهنظامیان حوثی -امتحانی که پیوسته آن را رد میکنند- پذیرش آتشبس جامع، بهعنوان مهمترین اقدام بشردوستانه، است. دیگر مسائل مهم انسانی را میتوان قبل از شروع مذاکرات بررسی و برای آنها راهکار سیاسی جامع پیدا نمود.
ما به این باور هستیم که همبستگی و وحدت همه قدرتهای سیاسی میانهرو مخالف حضور ایران در یمن اولین شرط رسیدن به توافق سیاسی است. «قرارداد ریاض»، به همراه پیوست امنیتی و نظامی آن، را میتوان مکمل و اجرا نمود. این اسناد رکن اصلی رسیدن به صلح، امنیت و ثبات هستند.
حمایت منطقوی و بینالمللی از دولت یمن در رویارویی با مشکلات اقتصادی و تقویت همکاریهای سیاسی، اقتصادی و بشری باعث میشود که این دولت از توانایی ایجاد یمن میانهرو و برخوردار از ارزشها و اصول بشری مشترک با دیگر کشورهای دنیا، مستفید شود. ما اهمیت مساعی مستمر کشورهای منطقه و دنیا برای تحمیل فشار به ایران، با هدف جلوگیری از فعالیتهای مخرب ایران در یمن، و رساندن شرق میانه به امنیت، صلح و ثبات پایدار را درک میکنیم.
رسیدن به صلح در کشور ما برای سرکوب شبهنظامیان و رفع مشکلات و مسائلی که در جامعه یمن ایجاد کردهاند، کافی است. به همین دلیل، ما باید در اقدامات مربوط به ایجاد صلح مبتنی بر اصول ملی، ابتکار شورای همکاری خلیجفارس و میکانیزم اجرایی آن، نتایج «جلسه مذاکرات جامع ملی» و قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل، برای رسیدن به صلح جامع، واقعی و پایدار و بازگرداندن امنیت و ثبات به یمن، منعطف باشیم.
در خاتمه، به خطر زیستمحیطی فاجعهباری که همه از آن مطلع هستند ولی عملاً سعی موثری برای جلوگیری از وقوع آن انجام نمیدهند، اشاره میکنم: نشت بیش از 1 ملیون بیلر نفتی که هفت سال درنفتکش Safer نگهداری میشد، فاجعهای واقعی است که ماحول زیست دریایی یمن و منطقه، بخصوص دریای سرخ و مناطق اطراف، را نابود خواهد ساخت. این نفتکش همچنان گروگان حوثیهاست. آنها به گروپ سازمان ملل اجازه نمیدهند که برای بازرسی از نفتکش وارد عمل شود.
این نسخه نسبتاً مختصری از سخنرانی صورتگرفته در هفدهمین جلسه امنیت منطقوی در بحرین است که در چوکات مذاکرات منامه در نومبر 2021 برگزار شد.
نظرات بسته شده است.