مشارکتقبیلوی
جنگجویان قهرمان قبیلوی نقش بزرگی را در کمک به آزادسازی شهرها و شهرکها در شمال عراق ایفا کردند
کارکنان یونیپاث

زمانی که داعش در سال 2014 داخل موصل شد، آن عده از بزرگان شهر که عقاید افراطی را از زمان ظهور تروریزم در عراق قبول نکرده بودند را هدف قرار داد. این تروریستان با لستی از بزرگان، شخصیتها و ملاها آمدند. رهبر داعش ابوبکر البغدادی فرمان داد که “اگر این مرتدها حتی به پرده کعبه هم پناه بردند، سرشان را قطع کنید.” در صدر این لست نام شیخ خالد الصباح الجبیری رئیس قبیله الجبیر در مناطق نمرود و حمدانیه در جنوب موصل بود. تروریستان خانه و مهمانخانه او را به آتش کشیدند، اما این اقدام بزدلانه احترام شیخ را که به دفاع از شرافت و عزت شهرش پرداخته بود بیاعتبار نکرد. یونیپاث با شیخ خالد ملاقات کرد:
یونیپاث : شما هنگام سقوط موصل کجا بودید؟
شیخ خالد: در 6 اوکتوبر 2014 من تا آخرین لحظات شب در ولسوالی سلامیه موصل بودم. ساعت 3:30 صبح من فامیل خود را برداشته و موصل را از منطقه نمرود بهطرف ولسوالی حمدانیه که هنوز به دست داعش نیفتاده بود ترک کردم. من این کار را کردم چون ذریعه سازمانهای تروریستی تحت تعقیب بودم.
یونیپاث : چرا داعش در تعقیب شما بود؟
شیخ خالد: از زمان ظهور سازمانهای تروریستی در سال 2004 در عراق، ما دستورکاری بیمارگونه آنها را میدانستیم و خبر داشتیم که آنها قاتلان و جنایتکارانی بودند که به بهانه “مبارزه با اشغال” و “جهاد” و “نجات سنیها از بیعدالتی” – با شعارهای دروغین و توخالی برای رسیدن به دستورکاری شان به عراق آمدهاند. منطقه نمرود محل گروپهای تروریستی بود که رهبرانشان مشهور بودند و به طرز غریبی به مذهبی بودن معروف نبودند. آنها ترکیبی از مقامات رژیم سابق و گروپهای فرصتطلبی بودند که بهوسیله پول تحریک یا از جامعه طرد شده بودند. آنها با شخصی به نام ملا مهدی به دلیل نظریات تکفیری و وفاداریش به زرقاوی مشهور بود بیعت کردند. در مدت چند هفته، مهدی از یک تکفیری منزوی به یکی از رهبران سازمانهای تروریستی توحید و جهاد با 150 نفر پیرو عراقی و عرب تبدیل شد.
یونیپاث : شما اشاره کردید که مهدی از خارج پول دریافت میکرد. چه کسی حمایتکننده مالی او بود؟
شیخ خالد: طوری که میدانید، کشورهای منطقه نیز در این مسئله دخیل هستند، مهدی برای مدتی به سوریه رفت و با پول زیادی برگشت. ما معلومات مؤثق داریم.
یونیپاث : قبایل موصل از چه زمانی جنگ مسلحانه خود علیه تروریزم را شروع کردند؟
شیخ خالد: مقاومت ما در برابر تروریزم از سال 2004 شروع شد و من به آنچه برای نجات شهر و فامیل خودم از این خطرات انجام دادهام، افتخار میکنم. ما در شهر با قوای ایالاتمتحده که مسئولیت امنیت را در آن وقت بر عهده داشتند، پولیس محلی و اردو همکار بودیم. ما کار خود را در اخراج گروپهای تروریستی بهخوبی انجام دادیم. دهها بار در معرض کشته شدن قرار گرفتم و بیشتر از 50 نفر از برادران و مردان من از سال 2004 تا 2014 شهید شدهاند. بعد از خروج قوای ایالاتمتحده و با وجود اعمال فشار ذریعه بعضی از سیاستمداران بر جنبش بیداری و ختم حمایت مادی از ما، کار خود را دوام دادیم و به گروپهای تروریستی اجازه برگشت ندادیم، چرا که ما از اقتدار و آینده اطفالمان دفاع میکنیم. افراد زیادی هستند که تصمیم کمک به تروریزم را به قیمت خون بیگناهان گرفتهاند، و تروریستان در عوض زمینه ترک عراق را برایشان فراهم کرده و در کشورهای همسایه مثل شاهزاده زندگی میکنند. اما ما قربانیها دادیم و از کمک به کسانی که مردم ما را به قتل رساندند امتناع کردیم و در قریهجات خود به رونق اقتصادی دست یافتیم. اگر ما به حفظ اراضی روستایی بعد از 2010 ادامه میدادیم، داعش نمیتوانست موصل را اشغال نماید، اما متاسفانه معاملات سیاسی غیرعادلانه دولت قبلی خصوصا آنهایی که از اختلافات فرقهای سود میبردند کشور را به سوی تاریکی سوق داد.

یونیپاث : بعد از سقوط موصل چه زمانی به اقدامات نظامی وقایوی متوسل شدید؟
شیخ خالد: بعد از آنکه آن شب موصل را ترک کردم، با فامیل خود به بغداد آمدم تا آنها را در امنیت نگهدارم و نزدیک به مراکز تصمیمگیری در پایتخت باشم. زمانی که ائتلاف بینالمللی شکل گرفت، من با جنرال جان آلن از ایالاتمتحده در بغداد ملاقات کردم. من تنها شیخ ولایت نینوا در آن جلسه بودم. در آن جلسه شیخ واصفی العاصی، شیخ العبید از کرکوک، شیخ علی البرهان العزاوی از دیاله و شیخ رفیع عبدالکریم الفهداوی از رمادی و شیخ مروان الجبار از صلاحالدین اشتراک کردند. ما شروع به ساخت یک شبکه استخباراتی از افرادی کردیم که به داعش نه گفته بودند و میتوانستند راجع به تحرکات و دپوهای تسلیحاتی آنها در داخل شهر معلومات دقیقی به دست آورند. و من با برادرانمان در سازمان استخباراتی عراق که در عین زمان به قوای ائتلاف و قوای هوایی عراق معلومات ارائه میکردند، به تماس شدم. این شروع یک راه طولانی برای پاکسازی شهرهایمان از پلیدی تروریزم بود. دهها هدف بر بنیاد معلوماتی که ما ارائه کردیم بمباران شدند. با افتخار میگویم که ما در آن زمان چندین عملیات نفوذ به تصفیهخانه محاصرهشده بیجی را خنثی کردیم. ما معلومات دقیقی را راجع به تحرکات ستون داعش از موصل به سمت بیجی ارائه کردیم که داعش قبل از رسیدن با حمله هوایی نابود شد. و ما به تخریب اهداف زیادی در داخل موصل – کمپها، قرارگاهها و گدامهای اسلحه متعلق به داعش – کمک کردیم. من جلسات منظم با دوستانمان در قومندانی ترکیبی عملیاتهای مشترک (CJSOC) ائتلاف بینالمللی داشتم.
یونیپاث : آیا شما به حیث قوه قبیلوی در جنگ برای آزادی موصل اشتراک کردید؟
شیخ خالد: ما افتخار میکنیم که در کندک 43 قبیلوی بهصورت عملی اشتراک داشتهایم و با فرقه 9 زرهی در تقاطع الکویر به سمت ساحه نمرود در جنوب شرق نینوا وارد شدیم. در آنجا ما با غند کوماندو از فرقه 15 ادغام شده و با دگرجنرال عبدالامیر یارالله، دگرجنرال ریاض جلال، قومندان قوه زمینی عراق و معین ایشان، تورن جنرال ضیاء السعیدی، دگرجنرال قاسم ناظل، قومندان فرقه 9 و تورن جنرال نجم الجبیری، قومندان عملیاتهای نینوا کار کردیم. من افتخار میکنم که با رهبران مسلکی و ملی در اردوی عراق کار کردهام.
یونیپاث : آیا زمانی بوده که حضور مردان قبایل در مشخص کردن نتیجه جنگ تعیینکننده باشد؟
شیخ خالد: تروریستان در یک قریه در مرکز شهر نمرود – ساحه باز شامل 800 خانه – جبهه ایجاد کرده، تونل حفاری کرده، بمب جاسازی کرده، شبکهای از نشانچیهای مخصوص را ترتیب و انتحاریها را مستقر کردند تا مانع پیشرفت قوا شوند. زمانی که جنگ آزادسازی در نومبر شروع شد، من در کنار دگرجنرال یارالله ایستاده بودم. ما تقریبا در یک و نیم کیلومتری جبهه جنگ بودیم. به دلیل شدت جنگ، کوماندوها متحمل خسارات زیادی گردیده و خواستار قوه کمکی شدند. اما جزوتامهای دیگر قبلا اعزام شده بودند و قوه دیگری برای پاسخگویی آماده نبود. دگرجنرال یارالله از من کمک خواست و من هم از این درخواست خوشحال شدم. ما ساعت 8 پیش از چاشت وارد مرکز جنگ شده و در بین جزوتامهای نظامی مستقر در آنجا تقسیم شدیم. زمانی که سربازان مشاهده کردند که فرزندان موصل به خاطر آزادی شهر در حمایت از آنها وارد جنگ شدهاند، روحیه گرفتند. جنگ در صبح روز دوم ختم شد. تیم یارالله شخصا از ما تشکر کرد و نخستوزیر در اثنای یک کانفرنس هفتگی مطبوعاتی عملکردهای محاربوی ما را ستایش کرد. ما تا زمان ورود به محلات جنوب شرقی ولایت مانند محلات السلام و الانصار به مبارزه ادامه دادیم. در آنجا ما به جنگ خاتمه داده و موظف شدیم تا مناطق آزادشده را حفظ کنیم.
یونیپاث : چطور حضور شما سبب افزایش روحیه شد؟
شیخ خالد: به این دلیل که ما فرزندان این شهر هستیم و با سرکها و مخفیگاههای آن آشنایی داشتیم، در آزادی تقریبا 37 قریه اشتراک کردیم. مبارزان ما بالای تانکها کنار سربازان بالا میشدند و جزوتامهای را به سمت قریهجات هدایت میکردند تا از ورود به بعضی از سرکهای پرجمعیت جلوگیری کنند. افراد قبیله بهتر از خریطه با قریهجات آشنایی داشتند. بنابراین ما با تیم پلانگذاری در نقشهکشی و آمادگی برای آزادسازی مناطق خود و تعیین بهترین راههای ورود به شهر اشتراک کردیم. ما راجع به هر خانه معلوماتی داریم، با خانههایی که تروریستان در آن قرار دارند و با مکانیهایی که افراد بیگناه در آنجا ساکن هستند آشنا هستیم.
یونیپاث : در آن زمان وضعیت خطرناک بود و شناسایی دشمن بسیار مشکل بود. چطور مانع جذب اشتباهی یک تروریست میشدید؟
شیخ خالد: مرحله اول استخدام محدود به فامیلهای بیجا شده بود، مردمی که در اثنای ورود داعش به شهر فرار کرده بودند و بررسی امنیتی را گذرانده بودند. در مرحله دوم که باعث ترس خیلیها شد، ورود داعش به قریهجات در حقیقت به ما در شناسایی حامیان و هواداران آنها کمک کرد. ما یکدیگر را در قریهجات میشناسیم و خیلی خوب میدانیم که چه کسی به داعش ملحق شده و چه کسی جاسوسی میکند. هیچ رازی در این ارتباط وجود نداشت. بر این اساس، افراد با اعتماد انتخاب شدند.

نظرات بسته شده است.