کمپاین رسانه ای پیوسته به همراه اقدام نظامی قاطع، در حال پاکسازی قلمرو افراط گرایان خشن است
نویسنده: دگروال ساجد مظفر چادرای، روابط عامه خدمات بین المللی، قوای مسلح پاکستان
روایت ها، اساساً داستان هستند و از زمان آشنا شدن بشر با ارتباطات ابتدایی وجود داشته اند. آنها در کشورداری نیز نقش دارند. انقلاب معلوماتی لزوم بازبینی -اگر نه انحصار- جریان معلومات را که دولت ها در گذشته به آن می پرداختند، از بین برده است. هر فرد یا گروپ متصل به انترنت می تواند روایت خود را بیان کند. جالب اینجاست که انقلاب معلوماتی تقریباً با پیدایش تروریزم بین المللی همزمان شده است و کاربرد عبارات «روایت» و «روایت متقابل» را رواج داده است. آنچه به خوبی شناخته نشده است، ساز و کار پیچیده روایت های تروریستی و ساختار روایت متقابل است. روایت برای رسیدن به موفقیت باید در «قالب» از پیش موجود شامل شود. تروریستان معمولاً «قالب مذهبی» را به مخاطبان خود نشان می دهند.
دیدگاه پاکستان به این موضوع دگرگون شده است. این کشور و قوای مسلح آن حدود 15 سال با بحران تروریزم مواجه بوده اند و به همین خاطر متحمل خسارت و رنج بسیاری شده اند. هر چند، پس از نبردی دشوار و طولانی، قلعه ترور ویران شد. بررسی جواب پاکستان در سطح سیاسی-نظامی آشکارا نشان می دهد که با وجود رایج نبودن کاربرد «روایت» و «روایت متقابل» در ابتدای اجرای کمپاین ضد تروریزم، این مفاهیم فهمیده و به درستی اعمال شد.
ریشه های روایت دشمن
برای شناخت ساختمان روایت های تروریستی در منطقه، باید به بافت تاریخی آن توجه کنیم. در سال 1979، دو رویداد بنیادی در سرحدات غربی پاکستان رخ داد: انقلاب اسلامی ایران و حمله شوروی به افغانستان. این رویدادها، و در اصل دوره جهاد افغانستان در دهه 80 میلادی، زمینه بروز تهدید تروریستی داخلی در پاکستان و ایدیولوژی مرتبط را فراهم کرد.
حمله شوروی که در اوج جنگ سرد صورت گرفت، رویداد هشدار دهنده ای برای غرب و نیز پاکستان (به دلایل امنیتی معقول آن) بود. همکاری تدریجی پاکستان و ایالات متحده -شامل بسیاری از کشورهای غربی و مسلمان- پاکستان را به خط مقدم مبارزه با شوروی تبدیل کرد.
روایت جهاد سراسری علیه حمله شوروی به افغانستان طرفدار یافت. عبدا… اعظم، ایده پرداز اصلی «پلان جهاد» و نیز القاعده که در آن زمان هنوز معروف نشده بود، از 1984 تا زمان ترور در سال 1989 ساکن منطقه پیشاور بود. با این که «پلان جهاد» به اهداف مورد نظر رسید، ابر-روایت جهاد را شکل داد که بعداً مبنای روایت های مختلف تروریزم و افراط گرایی در داخل و خارج شد. تداوم درگیری ها در افغانستان زنده ماندن روایت مبنا را تضمین کرد.

جنگ افغانستان تاثیری عمیق و ماندگار بالای جامعه پاکستان گذاشت. روایت مقاومت به دلیل مشروعیت (از دیدگاه حکومت) و مدت (بیش از دو دهه) مورد پذیرش گسترده قرار گرفت. این روایت سرانجام عمیقاً اعتبار یافت و باعث گرایش به افراط گرایی در جامعه شد. اقتصاد موازی جنگ، شامل تمویل خارجی و داخلی، شکل گرفت و بعداً به اقتصاد ترور تبدیل شد. مهم ترین اثر بی ثبات شدن نظام قبیله ای سنتی حکومت در مناطق تحت حکومت فدرال (FATA) بود که حاکمان بیش از یک قرن از آن بهره برداری کرده بودند. پیش از جنگ افغانستان FATA پاکستان یکی از آرام ترین و باثبات ترین مناطق بود.
پس از وقایع 11/9 و اقدامات ائتلاف در افغانستان برای ریشه کن کردن تروریستان، محیط جیوپولوتیکی دچار تغییر الگویی شد. با این که سیاست های خارجی و داخلی پاکستان ممکن است برای سازگار شدن با محیط تغییر یافته تعدیل شود، تغییر دادن روایت ها و برداشت های پذیرفته شده، حداقل در کوتاه مدت، تقریباً غیرممکن است. مردم تغییر سیاست رهبران پاکستان را مصلحت اندیشی سیاسی و تسلیم شدن در برابر فشارهای خارجی تعبیر کردند.
شروع پروسه معکوس
پاکستان تا سال 2001 با مشکل تروریزم گسترده و جدی داخلی روبرو نبود. بنابراین، وقتی این حکومت روایت خود را اصلاح کرد، بزرگ ترین مشکل در زمینه ایجاد ارتباط با مردم جوابگویی به دو سوال ساده بود: چرا مجاهدین دیروز را امروز تروریست می نامند؟ و اگر جهاد «جنگ مقدس» علیه متجاوز خارجی مانند روسیه مشروع است، چرا همین قاعده درباره دیگر متجاوزان خارجی اعمال نمی شود؟ جواب دادن به این سوالات دشوار بود و خلاء ناشی از این گسستگی با روایت های متقابل، تبلیغات و نظریه های توطئه پر شد که آشفتگی اجتماعی را به دنبال داشت.
این گسستگی نیز تحت تاثیر عملیات نظامی بود. اردوی پاکستان در دسمبر 2001 وارد FATA سابقاً آرام شد تا از سرحد افغانستان محافظت کند و علیه عوامل متعدد القاعده که از افغانستان فرار کرده بودند دست به عملیات بزند. عملیات اصلی از مارچ 2004 به بعد انجام گرفت، ولی با وجود تلفات سنگین، تروریستان نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام کنترول 32 فیصد از FATA و سوات و 31 فیصد از منطقه مورد اختلاف را به دست گرفتند. این وضعیت ارتباط چندانی به توانایی های نظامی اردو نداشت و بیشتر به آثار سیاسی-نظامی گسستگی بین روایت حکومت و برداشت مردم مربوط می شد.
بحران مسجد سرخ
در خارج از FATA، در جولای 2007 اتفاق مهمی در مجموعه ای مذهبی به نام مسجد لعل یا مسجد سرخ در اسلام آباد رخ داد. قاری عبدا…، بنیانگذار این مسجد در دوره افغانستان جنگ مقدس را تبلیغ می کرد و بعداً ارتباط تنگاتنگی با القاعده برقرار کرد. دو پسر وی در سال 2007 روحانی بودند. آنها ضمن مخالفت با حکم دولت خواستار اجرای شریعت و سرنگونی دولت بودند. رسانه ها از دولت به دلیل کوتاهی در رسیدگی به این مشکل انتقاد می کردند و مقامات پاکستان از 3 تا 10 جولای این مسجد را محاصره کردند و همزمان سعی کردند برای جلوگیری از اقدام نظامی با شبه نظامیان مذاکره کنند. پس از ناکام ماندن مذاکرات در 10 جولای، گروپ سرویس خاص (SSG) اردو «عملیات سکوت» را اجرا کرد. پس از تیراندازی شدید، مسجد در روز 11 جولای تخلیه شد. این حادثه چنان شدید بود که از قوای SSG ده تن کشته و 33 تن مجروح و از شبه نظامیان 91 تن کشته شدند.
این اقدام باعث ایجاد فضای تروریزم شد. همان رسانه هایی که خواستار اقدام دولت بودند، دولت را به باد انتقاد گرفتند. روایت هایی درباره این اقدام نظامی آشفته شکل گرفت و ماموران و افراد کشته شده در جریان آن به شخصیت هایی بحث انگیز تبدیل شدند. وضعیت بسیار آشفته شد چون اردوی پاکستان از احترام اجتماعی عمیقی برخوردار است و این برداشت ها تعهد آنها به اخلاق را در اذهان مخدوش کرد. «تحریک طالبان پاکستان» که از آن پس در ایجاد وحشت پیشگام شد، پس از حادثه مسجد لعل ظاهر شد.
پیش از حادثه مسجد، 37 حمله انتحاری در فاصله زمانی 2002 تا 2007 در این کشور رخ داده بود، ولی پس از این حادثه در فاصله زمانی شش ماهه بین 4 جولای و 27 دسمبر 2007، 44 حمله انتحاری در شهرهای بزرگ رخ داد. از این حوادث می توان حمله به پایگاه SSG را ذکر کرد که در جریان آن 22 كوماندو کشته شدند. از نظر برداشت، حادثه مسجد لعل نقطه تاریک مساعی پاکستان در زمینه مبارزه با تروریزم (CT) بود که در آن دولت در حین استفاده از اختیارات مشروع خود، در قامت سرکوب کننده ای بی رحم ظاهر و مایه خوشحالی تروریستان شد. حادثه مسجد لعل جزیی کلیدی از روایت تروریستان -تا زمان محو شدن تدریجی آن- شد. پس از پذیرفته شدن کامل روایت های دولت در جریان عملیات ضرب عزب، در 15 جون 2014 در وزیرستان شمالی اجرا شد.
پس از این بحران، به دلیل شدت یافتن تروریزم، این برداشت شکل گرفت که هر اقدام قاطع حکومت با انتقام عاجل و جدی، در هر زمان و مکان، روبرو خواهد شد. تروریستان با بهره برداری از این اوضاع کنترول منطقه سوات را به دست گرفتند. ملا فضل ا… رهبر افراط گرایان با پروگرام های رادیویی با مردم ارتباط برقرار می کرد. این پروگرام، معروف به «رادیو ملا» با حمایت های گسترده جمعیت محلی روبرو شد. دولت که از حادثه مسجد لعل درس گرفته بود، اقدام نظامی عاجل را انتخاب نکرد، بلکه دست به اقدامی حساس زد و با رهبران شبه نظامی وارد مذاکره شد. دولت با امضا کردن قرارداد صلح در 16 فبروری 2009، ظاهراً خواسته های آنها درباره حاکمیت شریعت را پذیرفت.
