سربراه ساختن و آموزش توده جوانان آشوبگر نیاز به یک تعهد چند ملیتی برای تعلیم و تربیه و توسعه اقتصاد دارد
انقلاب گلابی یمن در سال 2011 آغاز شد و به یک سلسله از تغییرات اساسی منجرگردید. منشاء انقلاب بیشتر شامل نارضایتی های عمومی اقتصادی، سیاسی و امنیتی بود. اعتراض کنندگان از رویه تغییرات ناشی از تونس الهام گرفته بودند و برخواستند تا درخواست نمایند که شغل با کیفیت، مسکن مناسب و حق بزرگ شدن در یک کشور با ثبات و امن را که در آن آنها بتوانند یک آینده ای بهتر برای خانواده خود پس از سال ها سرکوبی، مهیا نمایند. اکثر مظاهره کنندگان ساده لوحانه به این اعتقاد بودند که قربانی دادن شان منجر به یک کشوری مستقر خواهد شد، جاییکه عدالت و برابری تامین شده است.
پیشرفت های سیاسی در یمن قابل توجه است، و برخی آن را به عنوان یک مدل برای تحول قیام بهار عرب محسوب نمودند. شورای همکاری خلیج (GCC) ابتکار یک توافق را برای یمن — به تاریخ 12 سپتمبر 2011 در ریاض، عربستان سعودی به امضا رسانیدند — که تطبیق یک مکانیزم عاری از خون ریزی را برای یک روند انتقال رهبری در یمن فراهم و ممکن بسازد. این پروسه منجر به تسلیم قدرت از رییس جمهور سابق، علی عبدالله صالح به رییس جمهور جدید، عبد ربه منصور هادی گردید. کنفرانس مذاکره ملی در اوایل سال 2014، پس از تحریر قانون اساسی جدید یمن، ریفرندم و مراجعه به آرای عمومی و انتخابات جدید ریاست جمهوری و پارلمانی، کار خود را به پایان رسانید. حکومت یمن توجه خودرا در امنیت متمرکز نمود زیرا القاعده در شبه جزیره عربستان (AQAP) از اختلال در انتقال و تحولات سیاسی برای انجام عملیات های بی قید و بند خود از منطقه های فاقد از کنترول حکومت یمن استفاده نموده و حوثی ها را تشویق به نفوذ در حومه صنعا نمودند تا با نیروهای امنیتی دولت برخورد نمایند. این خلاء رو به افزایش قدرت یک گروه از مردم یمنی را بر علیه گروه دیگرمردم در تضاد و مناقشه قرار داد و باعث ایجاد یک مبارزه بین احزاب سیاسی گردید.

رویترز