ریکارد و تحلیل داعش By Unipath On Oct 6, 2015 Share ائتلاف نمیتواند سایکولوژیی که قوه محرکه افراطی بودن است، را نادیده بگیرد پروفیسور قاسم حسین صالح/مؤسس و رئیس موسسه سایکولوژیکال عراق اهمیتی ندارد که آیا داعش مخلوق عربی، منطقوی یا بینالمللی است که باعث سقوط موصل شد. ستراتیژیستان از دیدگاههای نظامی، امنیتی و سیاسی به موضوع داعش پرداختهاند. کمیتههای پارلمانی نمیتوانند رفتار آن را تحلیل کنند. علاوه بر این، ما چندان به نظرات سیاستمداران اعتنا نداریم چون آنها بر هدف تروریستان برای سقوط دولت و به دست گرفتن قدرت تمرکز دارند. منظر آنها نظرات منفعلی را در مورد دلایلی که داعش را به سمت این رفتار افراطی خشونتطلبانه رانده است، ابراز میکند. آنچه مورد تشویش ماست چیزی است که در نبرد با داعش وجود ندارد، که از اصل معروف “دشمن خود را بشناس” ریشه میگیرد – یعنی بهطور مشخص، تعریف خصوصیات داعش از منظر علمی. ما یک پایاننامه دوکتورا در پوهنتون سلیمانی در عراق را هدایت کردیم که اولین اثر در نوع خود بود که در سطح بینالمللی در مورد جهان عرب نوشته شده بود. موضوعات مورد تحقیق – 300 تن از گرفتارشدگان که به جرم تروریزم در محابس عراق بودند – تعدادی آزمایش و پرسشنامه را تکمیل کردند. آنها اهل 10 کشور عربی بهعلاوه عراق و سه کشور خارجی (فرانسه، ایران و روسیه) بودند. یکی از اهداف این تحقیق دانستن این مسئله بود که آیا شخصیت تروریست از منظر روانی، پایدار است یا ناپایدار، با در نظر گرفتن اینکه بسیاری از تروریستان دارای تحصیلات عالیه هستند، از جمله ابوبکر البغدادی که دارای مدرک دوکتورا از یکی از پوهنتونهای عراق است. شخصیت پیچیده واقعیت علمی این است که شخصیت یک تروریست پیچیده بوده و ترکیب شده است از پنج خصوصیت شخصیتی که بهعنوان ایجاد کننده مشکل یا غیرطبیعی طبقهبندی شده است: پارانویا، خودشیفتگی، اختلال وسواسی-جبری، اسکیزوفرنی و ضداجتماعی بودن. مشکل شخصیت دارای پارانویا این است که فرد احساس میکند بقدری مورد آزار و اذیت قرار گرفته و از حقوق خود محروم شده است که تمایل دارد برای حقوق خود بجنگد. او کینه به دل گرفته و مدارا را رد میکند، زیرا تحت کنترول احساس خصومت است. روانشناسان توافق دارند که این احساسات به شکل یقین متوهمانهای ظهور میکند که در طول زمان انباشته میشود و برای شخص واقعی به نظر میرسد. تروریستان غالبا تحت تأثیر شخصیتهای مذهبی که بالای آنها نفوذ دارند، آنها را پذیرفتهاند به این باورها گرایش پیدا میکنند، زیرا تحت ظلم و ستم، آزار خانوادگی و اجتماعی قرار داشتهاند. علاوه بر این، یک تروریست معتقد است که حق با اوست و دیگران اشتباه میکنند. خصوصیات این اعتقاد عبارتند از کبر، حس خودبرتربینی، خودپرستی و خودخواهانه بودن اهداف. خودشیفتگی و پارانویا در ترکیب با یکدیگر یقین های متوهمانه فرد را تقویت میکنند و دو خصوصیت رفتاری مشخصه برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را تقویت میکنند – یعنی انعطاف نداشتن در تفکر و افکار خودکشی. به این موضوع خصوصیت ضداجتماعی بودن علاوه میشود: نداشتن حس گناه که باعث صدمه رساندن به سایرین میشود. شخصیت داعشی، ذات شخصیت یک فرد تروریست است. اما همه این خصوصیات را بر یک هدف جدید متمرکز میکند – ستراتیژی محو شیعیان، بهطور مشخص در عراق و سنیهایی که با دولت عراق همکاری میکنند و در عین حال جنگیدن با “کافران” غربی. مؤسسه جستجوی سازمان های تروریستی بینالمللی که ویبسایتهای اسلامی را رصد میکند راپور داد که شعبهای از داعش در عربستان سعودی تمایل خود را برای محو شیعیان در شبه جزیره عربستان اعلام کرده است. این شعبه از داعش از جوانان عربستان سعودی خواسته به آن ملحق شوند. این سازمان مسئولیت بمبگذاریهای انتحاری در دو مسجد شیعی در شرق عربستان سعودی در 22 و 29 می 2015 را برعهده گرفت. به پیروان خود در همه جا دستور کشتن “دشمنان اسلام،” مخصوصا شیعیان را میدهد. البغدادی خاندان حاکم در عربستان سعودی را “سگ نگهبان” غرب و اسرائیل میداند. او همچنین میگوید که دشمنان اسلام، از جمله شیعیان “متحدان شیطان” هستند. نقایص تحلیل سیاسی روانشناسان و جامعهشناسان از منظر شناخت خود از تروریستان با سیاستمداران اختلاف نظر دارند. سیاستمداران تروریستان انتحاری را بر اساس تهدید آنها به استفاده از خشونت برای قبضه کردن قدرت ارزیابی میکنند. ما روانشناسان آنها را به اساس عقایدشان که باعث میشود به سمت اهداف خود تمایل پیدا کند، ارزیابی میکنیم. ما به این نکته توجه داریم که رفتار – اعم از پرستش، قتل، اقدامات افراطی، عدم تحمل – از مفکوره یا عقیدهای ناشی میشود و تفاوت در اقدامات مردم در اثر تفاوت در مفکورهها و عقاید است. همه کسانی که خودکشی میکنند این کار را در اثر وفاداری به یک باور انجام میدهند. به این معنا هیچ تفاوتی بین پیلوتهای ژاپنی که با استفاده از طیارههای و زمانی که به کشتیهای آمریکایی حمله و آنها را منفجر میکردند خودکشی مینمودند و یک بمبگذار انتحاری تروریستی که خودش را در میان مردم منفجر میکند وجود ندارد. قصد خودکشی است. تفاوت آنها در نوع اعتقاداتی است که این افراد را به خودکشی تشویق میکند. پیلوتهای ژاپنی این کار را برای میهن خود انجام میدادند؛ تروریسان این کار را برای صدمه زدن شدید به دیگران انجام میدهند. بنابراین، باید به سؤالات زیر پاسخ دهیم: چه چیزی باعث شکلگیری عقایدی میشود که نابود کردن خود و قتل وکشتار بیرحمانه را توجیه میکند؟ تروریست انتحاری یک ابداع عربی است؛ او مولود حکومتداری عربی است که در دورههای اخیر حاکم بودهاند. وی در اثر ظلم و ستم حاکمان ایجاد نمیشود، بلکه بهخاطر احساس بیعدالتی اجتماعی که مظاهر آن ثروت بیش از حد و زندگی لوکس افسانهای است که افراد معدودی از آن بهرهمند بوده، در حالی که اعظمی مردم از آن محروم هستند، ایجاد میشود. این امر باعث بیگانگی بین ملیتهای عربی و صاحب منصبان شده است. چیزی که ممکن است بسیاری آن را تشخیص ندهند، این است که این بیگانگی علاوه بر اینکه جدالی بین فرد و صاحب قدرت است، باعث میشود فرد احساس کند که وجودش هیچ معنایی ندارد و حیات بیهدفی را دنبال میکند. از آنجا که حاکم عرب تحت تأثیر روانشناسی خلافت است – خود را خلف حاکمان تاریخی 1،400 سال قبل میداند و ثروت را برای تضمین تداوم آن قدرت می خواهد – یک تبعه بیگانه شده به دنبال نوع قدرتی دیگر است تا به واسطه آن به حیات خود معنا بدهد. چنین شخصی معنا را در القاعده و سپس در داعش مییابد. کسانی که او آنها را بهعنوان مادل خود میبیند اعتقاد به دو هدف را به او عرضه میکنند: او میتواند پیروزی زمینی را کسب کرده و یک دولت اسلامی ایجاد کند که میتواند در آن به یک شاهزاده تبدیل شود، یا میمیرد و از بهشت جاودان سرشار از غذا، حوریان باکره و خدمتکارانی که همیشه در خدمت او هستند، مستفید میشود. برای چنین شخصی، خودکشی عملی لذتبخش است چرا که او بهصراحت به شرافتمندانه بودن مأموریت خود معتقد است. نه ایالات متحده و نه ناتو قادر به از بین بردن تروریزم نبودهاند، زیرا مقامات عرب دائماً تروریستان انتحاری تازهای خلق میکنند که حیات زمینی را نسبت به وعده حیات ابدی بیاهمیت میدانند. آنها از بین بردن حاکمی که مثل یک امپراتور زندگی میکند، در حالی که در سر زمین خود احساس بیگانگی و تحقیر میکنند را بهعنوان مجازات صحیح و علت ملحق شدن به جهادگرایی تلقی میکنند. مردم در ساحه حمله موتر بمبگذاری شده در بغداد، در می 2015 جمع شدهاند. رویترز تقلیل تروریزم با توجه به این تشخیص، باید درک کنیم که دستیابی به عدالت اجتماعی و از بین بردن فساد به کاهش سریع تروریزم در عراق منجر میشود؛ در غیر این صورت، مشکل سالهای سال باقی میماند. داعش، با استفاده از سلاح اصلی خود – یعنی جنگ روانی – و تخصص فنی خود قادر به جذب داوطلبانی از 100 کشور بوده است. فیصدی داوطلبان خارجی 66 فیصد است در حالی که عراقیها 44 فیصد هستند. به اساس بیانیه نخست وزیر عراق حیدر العبادی در 15 جون 2015، هر ماه چهل داوطلب انتحاری وارد عراق میشوند. داعش همچنین قادر بوده اصول خود را به هزاران طفل تلقین کرده و آنها را به کمپهای جنگی خود بکشاند. تروریستان همچنین ثروت نفت را در اختیار دارند، مساعدتهای مالی از کشورهای عربی و خارجی دریافت میکنند و بخشهایی وسیعی در عراق و سوریه را اشغال کردهاند. اسلحه، کسانی را که بهراحتی و با لذت به نابودی خود و دیگران میپردازند نمیترساند. و اسلحه قادر نخواهد بود داعش را از بین ببرد. کانفرانسهای برگزار شده برای بحث در مورد داعش با اشتیاق آغاز میشوند و با توصیههایی ختم میشوند که در نهایت کنار گذاشته میشوند. سایرین خواستار اجماع سیاسی و آشتی ملی هستند، اما این جلسات با چهره اهل توافق شروع شده و با اختلاف ختم میشود. این کار مؤثر نخواهد بود مگر اینکه یک سلاح مفقود در این مواجهه استخدام شود: از روانشناسان، دانشمندان علوم اجتماعی و متفکران برای ایجاد یک ستراتیژی علمی دعوت کنید که حمایت اجتماعی و روانی را فراهم میکند تا در زمان کمتر و با هزینههای کمتر به شکست داعش کمک نماید. افراطگرایی مذهبی عنصر دیگری در مقابله با داعش مفقود است: اینکه مخالفان خود را به الحاد متهم میکند. داعش معتقد است که تفسیر قرآن و سنت توسط متفکران بدعتی است که مردم را از دانستن حقیقت منتقل شده توسط قرآن بیگانه کرده است. این تفکر توسط جمال الحمدانی (ابو نوح قبر العبد) و گروه وی، که در شبه جزیره عربستان و روستاهای منطقه مرزی عراق و سوریه پراکنده هستند مورد تأیید قرار گرفت. این گروه کسانی که به اعتقادات آنها باور ندارد را کافر میخواند. با این حال، گروهی بسیار افراطیتر به ابوعلا الاعفری، معینبت البغدادی وابسته است که هیچ استثنایی برای هیچ کسی، حتی همکاران خود قائل نمیشود. قاضی سابق داعش، ابوجعفر حطاب اهل تونس، از جمله کسانی بود که داعش آنها را به الحاد متهم کرد و کشت. پیش از آن، داعش قاضی دیگری از صفوف خود یعنی ابوعمر الکویتی را که البغدادی را به ارتداد متهم کرده بود، از بین برد. این اتهامات به اعدام 18 تن از 43 رهبر داعش از جون 2014 تا اپریل 2015 منجر شده است. از لحاظ روانشناسی این بدان معنی است که تعصب تفکر داعش را کنترول میکند و عضویت در آن را قطبی کرده است. یک فرد متعصب نظراتی سیاه و سفید در مورد مسائل مناقشهانگیز دارد و نظرات مخالف را بهطور ذهنی مسدود میکند. او از اعتقادات خود دست نمی کشد، حتی اگر به نظرش اشتباه برسند. این به معنی وجود خطری بزرگ است که از داخل داعش را تهدید میکند – یعنی استفاده از ایدئولوژی که از ابتدا در مقابله با داعش به آن توجهی نشده بود. Share
Comments are closed.